من حدس می زنم که حدیث تحمل حادثه ی خیالم را می دانم...
من حدس می زنم که که روحم اسیر حادث حدیث است...
من حدس می زنم که که حدیث حادثه آفرینی در راه است...
من حدس می زنم که محدثه حاوی حدیث است...
من حدس می زنم که حدیث محدثه عشق است...
من دیگر حدس نمی زنم ...
آری... دیگر حدس نمی زنم ...
بلکه...بلکه یقین دارم... یقین دارم...
یقین دارم که حادث عشقم محدثه است ...
یقین دارم که حدیث عشق وی ، مرا دگرگون ساخته...
و مادام ... و مادام کلامی را در ذهن من زمزمه میکند...(محدثه)
(کلام آخر:امیر عشق به زندگیت ارزش داده، پس تو مسئولی که پایداری کنی )